مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:23974 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:13

.1- اصولا چرا شيطان اقدام به فريب و گول زدن انسان مي نمايد و ما را به طرف كارهاي ناشايست و زشت مي كشاند ؟
1- هميشه در دنيا دو دعوت وجود دارد ؛ از يك طرف دعوت به خير و خوبي و از طرف ديگر دعوت به شر و فساد ، و اين انسان است كه، در ميان اين دو دعوت بايد به حكم اختيار خودش آن دعوت خير و صلاح را بپذيرد .
اگر در وجود خود انسان ، نفس اماره يا در خارج از وجود انسان ، آنكه الهام بخش به نفس اماره است نبودند ،اگر نفس اماره اي نبود و اگر شيطاني نبود و اگر دعوت به شر و فساد و زشتي نبود، واگر امكان فسق و فساد درانسان نمي بود ،خوبي هم ديگر نبود چرا ؟ براي اينكه خوبي آن وقت خوبي است كه انسان ، هم امكان خوبي داشته باشد و هم امكان بدي و از ميان خوبي و بدي خوبي را انتخاب كند ، اما اگر راه بدي در وجود انسان بسته باشد اگر به تعبير قرآن؛ { فالهمها فجورها و تقويها } « به او راه درست و نادرست را نشان داديم»
{ الهمها تقويها } باشد يعني؛« ميل به تقوي در انسان باشد ولي ميل به فجور نباشد ميل به كار زشت نداشته باشد و دعوت به كار زشت نشود. »
آن تقوي و پرهيزكاري و نرفتن به طر ف كار زشت ديگر و دعوت به فجور كار زشت در او هست ، تقوي و كار خوب را انتخاب كند . اطاعت كي محقق مي شود ؟ شما مي گوييد خداوند امر كند ما اطاعت بكنيم، اما در جايي كه احيانا بايد يك كاري را انجام بدهيم آن ديگر اطاعت نيست و اطاعت كه نبود پاداش و جزايي نيست ، تكليفي نيست ، و قانوني نيست ….
بنابر اين ،اگر شيطان نباشد، اگر دعوتهاي به بدي نباشد عمل صالحي نيست يعني؛ اگر شيطان نباشد و آن امكانات شيطان در انسان نباشد عمل صالح ، عمل صالح نمي شود .عمل صالح، صالح بودن خودش را از اين دارد كه نفس اماره اي و شيطاني هست و امكان رفتن آن راه هست، ولي امكان رفتن اين راه هم هست و انسان از ميان دو راه { هديناه النجدين } اين راه را انتخاب مي كند.
مثال واضح آن زياد ، مثلا ما دو نفر داريم يكي اساسا برايش امكان دزدي نيست ، از اول آنچنان او را مراقبت مي كنند كه اصلا راه دزدي را به كلي بر او بسته اند ؛ بيست سال خدمت مي كند، بدون اينكه يك دينار دزدي كرده باشد .
يكي ديگر راه دزدي به رويش باز است ، راه صلاح هم به رويش باز است ، هر سال مي توانست ميليونها از بودجه دولت دزدي كند نكرد ،هيچكدام از اين دو نفر دزدي نكرده اند، اما آيا اين يكي داراي كمال است و به كمال نفساني خودش رسيده است، يا آن يكي ؟ دزدي نكردن اجباري كه راه بر انسان بسته باشد، اصلا براي انسان كمال نيست و نياز به پاداش ندارند. (1)
در قرآن از زبان شيطان آمده است { لازينن لهم في الارض و لاغوينهم اجمعين} ( 2) يعني؛« من نعمتهاي مادي روي زمين را در نظر آنها زينت ميدهم و انسانها را به آن مشغول مي كنم و سرانجام همه آنها را گمراه مي كنم .»
اما او به خوبي مي دانست كه وسوسوهايش در دل بندگان مخلص خدا هر گز اثر نخواهد گذاشت و دامهايش آنها را به خود مشغول نخواهد كرد.
خلاصه بندگان خالص و مخلص آنچنان نيرومندند كه زنجيرهاي اسارت شيطان را از هم مي گسلند ، لذا بلا فاصله براي سخن خود استثنائي قائل شد و گفت؛ مگر آن بندگان خالص شده تو { الا عبادك منهم المخلصين }
و مخلص كسي است كه، به مرحله عالي ايمان و عمل پس از تعليم و تربيت مجاهد نفس رسيده باشد كه در برابر وسوسه هاي شيطان و هر وسوسه گر، نفوذ ناپذير شود ( 3) و البته راه بندگي و اخلاص براي همه باز است و همه مي تواند به اين مقام برسند ، اما باز شيطان دست به حليه مي زند و اين راه بسيار سخت و دشوار را در ذهن انسان به تصوير مي كشد و به او مي گويد؛ اين راه مخصوص قديسين و اولياء و انبياء الهي است و تو بسيار نا توانتر از اين هستي كه در اين راه قدمي بر داري در حاليكه انسان اگر در برابر وسوسه هاي شيطان مقاومت كند اگر چه در ابتدا سخت به نظر مي آيد، اما با كمي مقاومت انسان، شيطان سست شده و از شدت اغواگري و گمراهي خود كم مي كند . درقرآن كريم آيه اي است كه مي فرمايد { اليه يصعد الكم الطيب و العمل الصالح يرفعه } ( 4) يعني : « سخن و اعتقاد خوب به سوي خدا صعود مي كند و در عمل صالح آن اعتقاد را رفعت مي بخشد.» منظور اينست كه هر بار كه انسان به وسوسه هاي شيطان ترتيب اثر ندهد و عمل خوبي را انجام دهد نيروي ايمان در او قويتر شده و انگيزه اش براي عمل خير بعدي بيشتر مي شود پا زدن به شيطان و انجام عمل خوب نيروي ايمان قويتر شده و وسوسه شيطان ضعيف تر مي شود و از اين پس اگر به همين صورت ادامه پيدا كند و مجاهده با نفس مكرر باشد و تداوم داشته باشد شخص در برابر وسوسه هاي شيطان نفوذ نا پذير مي شود، اما بر عكس اگر هر بار كه شيطان و سوسه اي مي كند او بلا فاصله آن عمل را انجام دهد و هيچ تفكري و تأملي در اينكه انجام اين عمل درست است يا نه نداشته باشد با انجام عمل زشت و ترتيب اثر دادن به وسوسه شيطان نيروي ايمان ضيعف و نيروي شيطان قويتر مي شود و اگر اين مسير ادامه پيدا كند فرد بهط اسفل السافلين» جهنم راهنمايي ميشود ( 5)
شيطان در قيامت مي گويد : خدا به شما نويد داد و وعده داد، من هم وعده دادم، خدا وعده اش را ستين بود، وعده من خلاف{ان الله وعدكم و عدالحق و وعدتكم فاخلفتكم }(6)معنايش اينست كه تسلط من بر شما كه ازتسلط خدا بيشتر نبود ( يعني در همين حدود بود) همان طوري كه خداوند به بشر نويد داد كه اگر خوب بكنيد پاداش به شما مي دهم ولي كسي را مجبور به كار درست و عمل صالح نكرد و من هم به شما نويد دادم و كسي را مجبور نكردم و{ ما كان لي عليكم من سلطان } من بر شما مسلط نبودم ، يعني زور نداشتم و به زور و اجبار شما را به جايي نكشاندم .
منابع :
1- توحيد ، مرتضي مطهري «ره» ، ص 340-341
2- قرآن كريم ، سوره مباركه توحيد ، آيه 39
3- تفسير نمونه ، ناصر مكارم شيرازي ، ج 11 ، ص 72-73
4- قرآن كريم ، سوره مباركه فاطر ،آيه 10
5- آموزش عقايد ،( 1-2-3-) مصباح يزدي ، ص 254-455 با تغيير
6- قرآن كريم ، سوره مباركه ابراهيم ، آيه 22

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.